.
لينک دوستان

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان منجی آل طه و آدرس monji-taha.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





دانشنامه مهدویت

یوم الفرج ذکر روزهای هفته

طرح قدمی برای ظهور - کانون مهدویت دانشگاه فردوسی مشهد

پیج رنک گوگل
امکانات وب
آیه قرآن تصادفی
تبلیغات
?
 

روزی که علي کریمی پول بنزین نداشت!!!

این متن از روی گفته های یکی از دوستان کریمی تنظیم شده. هر چند شاید شماره 8 پرسپولیس دوست نداشته باشد که کسی این متن را بخواند اما ننوشتن از کاری که او کرده هم درست به نظر نمی رسد.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران ، این متن از روی گفته های یکی از دوستان کریمی تنظیم شده. هر چند شاید شماره 8 پرسپولیس دوست نداشته باشد که کسی این متن را بخواند اما ننوشتن از کاری که او کرده هم درست به نظر نمی رسد:

با علی [کریمی] رفته بودیم بانک. برای یک کار اقتصادی لازم بود از حساب پول برداریم. در بانک همه او را می شناختند. از مسئول باجه بگیر تا رییس بانک همه با او خوش و بش می کردند. رئیس بانک و مسئول یکی از صندوق ها از آن استقلالی های تیر بودند. از همان اولی که وارد بانک شدیم با کریمی کل کل کردند تا لحظه ای که بیرون برویم.

علی [کریمی] باید 4 میلیون و 700 از بانک برمی داشت. برای کاری که می خواستیم انجام دهیم حداقل پول لازم همین بود. پول را که گرفت از بانک خارج شدیم. هنوز خیلی از بانک دور نشده بودیم که یک پیرزن را گوشه خیابان دیدیم. به نظر گدا می آمد. می دانستم که علی [کریمی] دست به خیر دارد.

 سریع کنار زد و سراغ پیرزن رفت. طفلک نای حرف زدن نداشت. نه پول می خواست نه کمک؛ فکر کنم از حال رفته بود. به او کمک کردیم که از جایش بلند شود. نایلون داروهایش کمی آن طرف تر افتاده بود. علی [کریمی] داروهایش را به او داد و با اصرار سوارش کرد که به خانه اش برساند.

خانه شان قدیمی بود وارد خانه شدیم، همسر پیرزن هم روی یک تکه پتو خوابیده بود. علی به پیرزن نزدیکتر بود و با او حرف می زد. زیاد از حرف هایی که می زدند سردر نمی آوردم. پیرمرد و پیرزن را تنها گذاشتیم و از خانه بیرون آمدیم. در مسیر برگشت اصلا حرف نمی زد. مشخص بود که حوصله ندارد.

به پمپ بنزین رفتیم که بنزین بزنیم. بعد از اینکه بنزین زدیم، علی از مسئول پمپ پرسید کارت خوان دارند یا نه. مسئول کلی تعارف کرد و گفت که نمی خواهد پول بگیرد اما کارت خوان نداشتند. من به جای او پول بنزین را حساب کردم.

پیش خودم می گفتم نگاه کن همین الان 4 میلیون پول گرفت نمی خواهد خرج کند. پیگیرش شدم که دنبال کارمان برویم. بیرون پمپ بنزین اما گفت امروز نمی خواهد این کار را بکند. کلی بهانه آورد و گفت که ظهر شده، آخرش هم گفت پول ندارد که بدهد. گفت که فردا کارمان را انجام بدهیم.

همین یک ساعت پیش 4 میلیون و 700 از بانک پول گرفته بودیم ولی معلوم بود که دیگر پولی در جیبش نمانده است. من که ندیدم علی پول ها را در خانه آن پیرمرد و پیرزن گذاشته باشد. نمی دانم آنها تا الان پول ها را پیدا کرده اند یا نه. اصلا فهمیده اند که این پول ها را چه کسی آنجا گذاشته. خیلی راحت از هم خداحافظی کردیم و جدا شدیم.

منبع:باشگاه خبرنگاران جوان - تماشا


موضوعات مرتبط: فرهنگي، ورزشی، ،
برچسب ها: علي کریمی, پول, بنزین, نامه, کمک,
[ یک شنبه 13 اسفند 1391 ] [ 12:4 ] [ طاها رضایی ]
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 10 صفحه بعد
درباره وب سايت

با سلام خدمت شما كاربر گرامي با توجه به اينكه اينجانب سعي دارم خدمات بي نقصي به شما دوستان عزيزم ارائه كنم به فضاي زيادي جهت ارائه مطالب نيازمندم لذا سايت لوكس بلاگ را انتخاب كردم كه اين سرويس وبلاگ دهي هزينه هاي بالايي جهت ارائه فضاي بي نهايت براي كاربران متحمل مي شود و براي جبران آن ها تبليغاتي در وبلاگ ها و وب سایت ها منتشر مي كند . لذا اينجانب از شما به خاطر نمايش اين تبليغات توسط سايت لوكس بلاگ عذر خواهي مي كنم و اميد وارم مانع ورود شما دوستان عزيز به سایت من نشوند. با تشكر
آرشيو مطالب
بهمن 1392
آبان 1392 مهر 1392 تير 1392 خرداد 1392 ارديبهشت 1392 فروردين 1392 اسفند 1391 بهمن 1391 دی 1391 آذر 1391 آبان 1391 مهر 1391 شهريور 1391 خرداد 1391 ارديبهشت 1391 فروردين 1391 اسفند 1390 بهمن 1390 دی 1390 آذر 1390 آبان 1390 مهر 1390
امکانات وب

ورود اعضا:

<-PollName->

<-PollItems->

آمار سایت:

بازديد امروز : 2
بازديد ديروز : 12
بازديد هفته : 63
بازديد ماه : 335
بازديد کل : 195147
تعداد مطالب : 143
تعداد نظرات : 66
تعداد آنلاين : 1

.



تعبير خواب آنلاين

ايران رمان